۱۳۹۳ آذر ۸, شنبه

مرضیه - بیداد زمان


به رهی دیدم برگ خزان

پژمرده ز بیداد زمان

کز شاخه جدا بود

چو ز گلشن رو کرده نهان

در رهگذرش باد خزان

چون پیک بلا بود


ای برگ ستم دیده ی پاییزی

آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی

روزی تو هماغوش گلی بودی

دلداده و مدهوش گلی بودی


ای عاشق شیدا

دلداده ی رسوا

گویمت چرا فسرده ام

در گل نه صفایی 

باشد نه وفایی

جز ستم ز وی نبرده ام


آاااه

بار غمش در دل بنشاندم

در ره او من جان بفشاندم

تا شد نوگل گلشن و زیب چمن


رفت آن گل من از دست

با خار و خسی پیوست

من ماندم و صد خار ستم

وین پیکر بی جان

ای تازه گلِ گلشن

پژمرده شوی چون من

هر برگ تو افتد به رهی

پژمرده و لرزان


به رهی دیدم برگ خزان

پژمرده ز بیداد زمان

کز شاخه جدا بود

چو ز گلشن رو کرده نهان

در رهگذرش باد خزان

چون پیک بلا بود


مهستی -وداع ، آلبوم آوازک


صدات صدا بود وقتی که میخوندی

کار روزگار بود . رفتی و نموندی

رفتی ولی اسمت رو لبها مونده

صدایی جز صدای تو نمونده

صدایی جز صدای تو نمونده

تو هر دلی خونه و جایی داشتی

با خوندنت . عشق تو دلا میکاشتی

میخوندی شب ستاره بارون میشد

با خوندنت . دل کمی آروم میشد

با خوندنت . دل کمی آروم میشد

یه امشب شب عشقه . همین امشبو داریم

چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم

یه امشب شب عشقه . همین امشبو داریم

چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم

عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه...

زمونه رنگارنگه. شب و روزش یکی نیست

خوشی دووم نداره . غمش همیشگی نیست

اگه فردا برامون . پر از صلح و صفا بود

چه خوب بود . یه فردا مال ما بود

عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه

که امشب شب عشقه...

صدات صدا بود وقتی که میخوندی

کار روزگار بود . رفتی و نموندی

رفتی ولی اسمت رو لبها مونده

صدایی جز صدای تو نمونده

صدایی جز صدای تو نمونده

تو هر دلی خونه و جایی داشتی

با خوندنت . عشق تو دلا میکاشتی

میخوندی شب ستاره بارون میشد

با خوندنت . دل کمی آروم میشد

با خوندنت . دل کمی آروم میشد


مهستی - وقتی رفتم

آهنگ ساز : شادمهر عقیلی

 تنظیم : شادمهر عقیلی


هیچکی از رفتن من غصه نخورد

هیچکی با موندن من شاد نشد

وقتی رفتم کسی قلبش نگرفت

بغض هیچ آدمی فریاد نشد


وقتی رفتم کسی غصش نگرفت 

وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد

دل من میخواست تلافی بکنه

پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد

پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد


وقتی رفتم نه که بارون نگرفت

هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود

اگه شب میرفتم و خورشید نبود

آسمون خوب میدونم مهتابی بود


دم رفتن کسی گفت سفر بخیر 

که واسم غریب و نا شناخته بود

اما اون وقتی رسید که قلب من

همه آرزوهاشو باخته بود


چهره هیچ کسی پژمرده نبود

گلا اما همه پژمرده بودن

کسائیکه واسشون مهم بودم

همه شاید یه جوری مرده بودن


وقتی رفتم کسی غصش نگرفت 

وقتی رفتم کسی بدرقم نکرد

دل من میخواست تلافی بکنه

پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد

پس چشه هیچ کسی عاشقم نکرد


وقتی رفتم نه که بارون نگرفت

هوا صاف و خیلی هم آفتابی بود

اگه شب میرفتم و خورشید نبود

آسمون خوب میدونم مهتابی بود


دم رفتن کسی گفت سفر بخیر 

که واسم غریب و نا شناخته بود

اما اون وقتی رسید که قلب من

همه آرزوهاشو باخته بود

اما اون وقتی رسید که قلب من

همه آرزوهاشو باخته بود

۱۳۹۳ آذر ۶, پنجشنبه

بنان - الهه ناز



آهنگ: اکبر محسنی
شعر: کریم فکور
متن ترانه:
باز ای الهه ی ناز با دل من بساز  
کین غم جانگداز برود زبرم
گر دل من نیاسود از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور شعف
به سویت بپرم

آن که او
به غمت دل بندد
چون من کیست؟
ناز تو
بیش از این
بهر کیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم  بنشین
من تو را وفا دارم بیا که جز این
نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر ازمن نگیری خبر
نیابی اثرم

۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

عهدیه - ای خدا دلم تنگه

ای خدا دلم تنگه 

آسمون بر سره جنگه 

یار من دلش سنگه سنگه سنگه

ای خدا تو میدونی

بی وفای من با من 

هر زمون به یک رنگه رنگه رنگه


زیر و رو شده این آشیونه

خونه ی من و دل بی نشونه 

اشک من می ریزه 

تا سحر همه شب 

روی دامنه دل دونه دونه


ای خدا دلم تنگه 

آسمون بر سره جنگه 

یار من دلش سنگه سنگه سنگه

ای خدا تو میدونی

بی وفای من با من 

هر زمون به یک رنگه رنگه رنگه


آدم اگه از آهنه آه ای دنیا

که آروم آروم نشکنه با این غم ها

آدم اگه از آهنه آه ای دنیا

که آروم آروم نشکنه با این غم ها


هر شب مثل دیوونه ها

اشکام می ریزه بی صدا 

خودت میدونی ای خدا موندم تنها


کاش ای خدا برای من

در زیر پای آسمون

یه قلب خوب و مهربون 

می شد پیدا


زیر و رو شده این آشیونه

خونه ی من و دل بی نشونه 

اشک من می ریزه 

تا سحر همه شب 

روی دامنه دل دونه دونه


ای خدا دلم تنگه 

آسمون بر سره جنگه 

یار من دلش سنگه سنگه سنگه

ای خدا تو میدونی

بی وفای من با من 

هر زمون به یک رنگه رنگه رنگه


زیر و رو شده این آشیونه

خونه ی من و دل بی نشونه 

اشک من می ریزه 

تا سحر همه شب 

روی دامنه دل دونه دونه


اشک من می ریزه 

تا سحر همه شب 

روی دامنه دل دونه دونه


اشک من می ریزه 

تا سحر همه شب 

روی دامنه دل دونه دونه 

عهدیه - ای روزگار

ای روزگار هوار هوار

کجا برم کنم فرار

آدم نمی دونه کی بسازه کی برقصه

کی راست می گه کی دروغ 

چه کاری بی عیب و نقصه

حرفا همه مثل هم کو مهر و وفایی 

از خاطره ها رفته عشق و آشنایی

هرچی که بگی بهت میگن صبر کن صبرکن

عجب دنیاییه یه گوشه اش مایه گریه است

عجب دنیاییه یه گوشه اش مایه خنده است

عجب غوغاییه

کیه اون که تو دنیا تو این وانفسا دستش برگ برندس

۱۳۹۳ آذر ۳, دوشنبه

حمیرا - کوه غم

چه کنم؟، وای چه کنم، برای تو تنگه دلم، چطور طاقت بیارم، زیر بار کوه غم


چطور طاقت بیارم، زیر بار کوه غم


برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم، برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم


 


وقتی آخر دلم رو به خون کشوندی، صفحه صفحه دفتر عمر رو سوزوندی


به خون نشسته، دلم، صد بار شکسته، دلم


همش می گم ای خدا، چرا شد از من جدا، با این همه محبت، من کجا و او کجا


بی تو چه تنها شدم، غریب دنیا شدم


برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم، برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم


 


چه کنم؟، وای چه کنم، برای تو تنگه دلم، چطور طاقت بیارم، زیر بار کوه غم


چطور طاقت بیارم، زیر بار کوه غم


برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم، برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم


 


وقتی آخر دلم رو به خون کشوندی، صفحه صفحه دفتر عمر رو سوزوندی


به خون نشسته، دلم، صد بار شکسته، دلم


همش می گم ای خدا، چرا شد از من جدا، با این همه محبت، من کجا و او کجا


بی تو چه تنها شدم، غریب دنیا شدم


برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم، برای تو تنگه دلم، آخه مگه سنگه دلم

ستار، سرسپرده - آلبوم شازده خانوم

* شاعر : منصور تهرانی

*آهنگ ساز : صادق نوجوکی

یه روز میدونم بی خبر

سرزده از راه میرسی

جون خسته از بیدار شب

با صبح فردا میرسی


وقتی رسیدی خونه ام

باز از تو گل بارون میشه

صاحب خونه پیش تو

نا آشنا مهمون میشه

نا آشنا مهمون میشه


روز تولد تو میلاد عشق پاک

برای شکر این روز

پیشونیم به خاک

پیشونیم به خاک


من سر سپرده هستم

تا مرز جون سپردن

با یک اشاره تو

حاضر برای مردن

حاضر برای مردن


یه روز میدونم بی خبر

سرزده از راه میرسی

جون خسته از بیدار شب

با صبح فردا میرسی


وقتی رسیدی خونه ام

باز از تو گل بارون میشه

صاحب خونه پیش تو

نا آشنا مهمون میشه

نا آشنا مهمون میشه


وقتی بیای

کوچه چراغون میشه باز دوباره

بارون عشقم رو تن

خسته تو میباره

طاق گل بنفشه من

سر راهت میبندم

پیرهن صورتی رو

تو تن تو میپسندم


یه روز میدونم بی خبر

سرزده از راه میرسی

جون خسته از بیدار شب

با صبح فردا میرسی


وقتی رسیدی خونه ام

باز از تو گل بارون میشه

صاحب خونه پیش تو

نا آشنا مهمون میشه

نا آشنا مهمون میشه

سیما بینا - موسیقی شمال خراسان

جمشید عندلیبی - نی

مجید درخشانی - سه تار

حمید خضری - دوتار

فرهاد عندلیبی - دف


دو چشمونت پیاله پر زمی بی

خراج ابروانت ملک ری بی

همی وعده کری امروز و فردا

نمیدونم که فردای تو کی بی


سر و دستت حنای تازه داره

بر و رویت به ماه اندازه داره

همو نگاه گرم و مهربونت

در این کوه و کمر آوازه داره


شراب ارغوانی ، پیاله پر کن لبریز

پیاله پر کن لبریز ، شراب ارغوانی

بزن بر سر عاشق

که عاشق کشتنی نیست

که خونش ریختنی نیست

به میدون بردنی نیست

سیمین غانم - گل گلدون

ترانه‌سرا: فرهاد شیبانی

 خواننده: سیمین غانم

 آهنگساز: فریدون شهبازیان

آلبوم: قلک چشات


گل گلدون من، شكسته در باد

تو بیا تا دلم، نكرده فریاد

گل شب بو دیگه، شب بو نمی ده

كی گل شب را، از شاخه چیده

گوشه‌ی آسمون، پره رنگین كمون

من مثل تاریكی، تو مثل مهتاب

اگه باد از سر، زلف تو نگذره

من می رم گم می‌شم، تو جنگل خواب

گل گلدون من، ماه ایوون من

از تو تنها شدم، چو ماهی از آب

گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونه، دلم یه مرداب


آسمون آبی می شه

امّا گل خورشید

رو شاخه های بید

دلش می گیره

درّه مهتابی می شه

امّا گل مهتاب

از بركه های آب

بالا نمیره

تو كه دست تكون می‌دی

به ستاره جون می‌دی

می‌شكفه گل از گل باغ

وقتی چشمات هم میاد

دو ستاره كم میاد

می سوزه شقایق از داغ


گل گلدون من، ماه ایوون من

از تو تنها شدم، چو ماهی از آب

گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونه، دلم یه مرداب


بانو رامش - پاییز بر اساس شعری از فروغ فرخزاد

شعر ترانه : فروغ فرخزاد

آهنگساز : حسینعلی ملاح

خواننده : رامش

کاش چون پاییز بودم... کاش چون پاییز بودم


کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم


برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد


آفتاب دیدگانم سرد می‌شد


آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد


کاش چون پاییز بودم... کاش چون پاییز بودم


ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد


اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد


وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم


وحشی و پرشور و رنگ‌آمیز بودم

................


۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

بانو الهه - یاران



یاران یاران یاران من یاران درد آشنا

یاران یاران یاران من یاران از هم جدا

یاران یاران تنها شدیم تنهای تنها


افتاده روی سرامون سقفای نیمه کاره

کی مونده کی نمونده هیچکس خبر نداره

انگار روح شیطون از خونمون گذشته

رو هر در و رو دیوار از مرگمون نوشته


ای یاران این خونه ما خونه ما خونه ماست

این خونه ویرون شده ویرونه ماست

روز روز ستیز همگان با غم دل

دل خسته از این بغض غریبونه ماست


گریان چشم یاران از دست روزگاران

مرگ است و زندگی نیست تو شهر بی بهاران

یاران به دست طوفان غارت نشیم نسوزیم

برگا رو دونه دونه به شاخه ها بدوزیم

                                                                                                                                           

الهه

بهار غلامحسینی معروف به الهه (۱۳۱۳ - ۲۴ مرداد ۱۳۸۶) از خوانندگان ایرانی معروف ایرانی بود.

زندگی هنری 


وی نزدیک به پنجاه سال در عرصه موسیقی ایران فعال بود و بیش از یکصد قسمت از مجموعه قدیمی و مشهور برنامه گل‌ها را در رادیو ایران اجرا کرد.


نخستین پخش رسمی صدای الهه با نام پریچهر در فیلم «مردی که رنج می‌برد» بود که در سال ۱۳۳۶اکران گشت


الهه در طول دوران خوانندگی خود با آهنگسازانی مثل پرویز یاحقی و همایون خرم و نیز تعداد زیادی از شاعران و ترانه سازان مشهور همکاری کرد.


الهه در طول فعالیت هنریش بیش از ۷۰۰ ترانه اجرا کرد. الهه در بیشتر برنامه‌های موسیقی رادیوی زمان خود حضوری فعال داشته‌است.


پس از انقلاب 


وی پس از انقلاب از ایران خارج شد و در کالیفرنیای آمریکا اقامت کرد


درگذشت 


وی سه ماه قبل از مرگ به ایران بازگشت، و در روز چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۳۸۶ در بیمارستان پارسیان تهران به علت ابتلا به سرطان کبد در گذشت

    نام اصلی : بهار غلامحسینی

    همسر : یعقوب یگانه (ازدواج ۱۹ بهمن ۱۳۳۳)

    فرزندان : فرید , داریوش , شاهرخ , آویشه و برزو

    تاریخ تولد : ۱۳۱۳

    محل تولد : تهران

    تاریخ درگذشت : چهارشنبه ۲۴ مرداد ماه ۱۳۸۶

    محل درگذشت : بیمارستان پارسیان تهران

    علت مرگ : سرطان کبد

    مدت عمر : ۷۳ سال

هایده - خداحافظ ، آلبوم مهمان

خوردم قسم تا بعد از این 

با چشم باز عاشق شوم 

حالا که آمد دیگری 

من میروم من میروم

خداحافظ خداحافظ


حالا که دست دیگری برهم زده دنیای ما

حالا که برهم میخورد آرامش فردای ما

خداحافظ خداحافظ


ای تکیه گاه ناتوان از ناامیدی خسته ام 

از بیم فرداهای دور بار سفر را بسته ام

گفتی که در سختی و غم پشت و پناه من شوی 

در کوره راه زندگی فانوس راه من شوی


ای تکیه گاه ناتوان از ناامیدی خسته ام 

از بیم فرداهای دور بار سفر را بسته ام

گفتی که در سختی و غم پشت و پناه من شوی 

در کوره راه زندگی فانوس راه من شوی

حالا که پشت پا زدن برای تو آسان شده 

حالا که لحظه های تو از آن این و آن شده

خداحافظ خداحافظ


دلخون شد از امید و نشد یار یار من 

ای وای بر من و دل امیدوار من


خوردم قسم تا بعد از این با چشم باز عاشق شوم 

حالا که آمد دیگری من میروم من میروم

خداحافظ خداحافظ


حالا که دست دیگری برهم زده دنیای ما

حالا که برهم میخورد آرامش فردای ما

خداحافظ خداحافظ

خداحافظ خداحافظ